عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



خدایا او را حفظ کن ک بی او میمیرم ............................................ اگه دوس داشتید پروفایل رو ببینید رو تصویر کلیک کنید

اگه دو نفر لب پرتگاه باشن،کدومشون رو نجات میدی؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان mehdi.ma31 و آدرس mehdi.ma31.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 188
بازدید ماه : 185
بازدید کل : 169296
تعداد مطالب : 367
تعداد نظرات : 623
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


دریافت کد پیغام خوش آمدگویی

آمار مطالب

:: کل مطالب : 367
:: کل نظرات : 623

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1
:: باردید دیروز : 11
:: بازدید هفته : 188
:: بازدید ماه : 185
:: بازدید سال : 3320
:: بازدید کلی : 169296

RSS

Powered By
loxblog.Com

خدایا!تو بزرگی؛کاری کن بی او من نیز نباشم

سرآغاز
دو شنبه 24 تير 1398 ساعت 19:58 | بازدید : 440 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

اول از همه سلام عرض میکنم خدمت همه ی بازدیدکنندگان این وبلاگ.

امیدوارم ک حال همه ی شما عزیزان خوب باشه

من مهدی ازدان هستم،مدیر این وبلاگ

امیدوارم لحظات خوبی رو سپری کنین

فقط نظر یادتون نره

 


|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم...
سه شنبه 3 تير 1393 ساعت 22:16 | بازدید : 202 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم:icon_e_biggrin.gif
1.الان 
توی اینترنتیicon_e_smile.gif

2.الان توی وبلاگ باحالی هستی(اعتماد ب نفسو باش).icon_redface.gif

3یک انسان هستیicon_mrgreen.gif

4.الان داری پست منو میخونیicon_rolleyes.gif

5.تو نمیتونی با زبون بیرون بگی ژicon_e_sad.gif

7.الان داری امتحان میکنیicon_question.gif

8.الان خنده ات گرفتicon_e_biggrin.gif

9.اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداخته امicon_exclaim.gif

10.الان چک کردی ببینی واقعا جاانداختم عدد 6رو یا نهicon_neutral.gif

11الان باز خندیدیicon_e_biggrin.gif

12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتمicon_neutral.gif

13الان چک کردی ببینی کدومهicon_e_biggrin.gif

14. پیداش نکردی و داری فحشم میدیicon_twisted.gif

15ولی نمیدونی که منم دارم به تو میخندم icon_lol.gif

چون منظورمعدد 1 بود که 9 بار تا الان نوشتم ...icon_e_biggrin.gificon_neutral.gif



:: موضوعات مرتبط: 15حقیقت , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دراین دنیا ساپورت میپوشی اما در آن دنیا support نمیشووی . . .
جمعه 30 خرداد 1393 ساعت 21:27 | بازدید : 241 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

لباس تنــــگ و بـــــد نما بپوشــــند و بقول خودشان..
اگـــه تیــپ نزنیم اْفـــته کـــلاس داره برامـــــون..!!

Saportiha_WwW.Shabhayetanhayi.ir

اون آقا پسـر هایی که میـگن..!!
یه جــوون باید در دانـشگاه دوست دختر !! داشته باشه..!!
و بقـــول خودشان ما جــوانایم فعلا بی خیال محــــرم و نامحــرم..!!

javooni_WwW.Shabhayetanhayi.ir

اون عـروس خانومی که کـراهت دارد یک تکـه پارچه روی صورتش بندازه
که نکنه آرایــش یک میـلیون تومنیش خـراب بشه..!!
و اینچــــنین خودش رو به همه نـــشون میده..!!

Aroose-Meilioni_WwW.Shabhayetanhayi.ir

اون خانوم هایی که به بـهانه تفــریح بی خیال محرم و نامحرم میشوند..!!
و اینگونه تـفریح میکنند..!!

Namahram_WwW.Shabhayetanhayi.ir

اون خانـوم هایی که با آرایـش و لبـــاس تنگ عکس هایشان را..
در شبکه های اجتماعی به نمایــــــش میگذارند..!!
و میگویند بــــذار خوش باشیم که دنــــیا دو روزه..!!

Bi-Aberyi_WwW.Shabhayetanhayi.ir

هـــمه اینــها بداننـد کـه..!!
این خوبـی ها یک روزی تـــموم میشن..!!
ایـنها باید بدانـند که..!!
یک روزی اینجوری روی سنگ غسالخانه آنها را غــسل میــت میدهند..!

ghassal_WwW.Shabhayetanhayi.ir

پـــس از یاد نبـریم که یک روزی ما را درقـــبر خواهند گذاشت و دیـــگر..
هیچ راه بازگــشتی برای تــــوبه وجـــود ندارد..!؟

ghabr_WwW.Shabhayetanhayi.ir

ایــــن ها از مـــن و شمــــا پْــــر میشونـــد…؟!

یــادت نـره…
اگه یـــ ـــادت رفت بدان همیشه یکی خیلی بـــیادتــ ـــه خیلی..!!

جـنــــاب عـــزرائــیل را میگـوئیم…

ghabr_WwW.Shabhayetanhayi.ir



:: موضوعات مرتبط: ساپورت بپوشی اون دنیا ساپورت نمیشی , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نامه ي دختر شهيد محمدناصر ناصري به پدرش
پنج شنبه 29 خرداد 1393 ساعت 1:8 | بازدید : 265 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نامه اي به پدر شهيدم محمد ناصر ناصري

بابا جان باز سلام

ای پدر جان منم زهرایت دختر کوچک تو ای امید من و ای شادی تنهایی من
به خدا این صدمین نامه بود از چه رو هیچ جوابم ندهی ؟
یاد داری که دم رفتن تو دامنت بگرفتم ؟ من به تو می گفتم پدر اینبار نرو پدر اینبار نرو
من همانروز بله فهمیدم سفرت طولانی ست
از چه رو ای پدرم تو به این چشم ترم هیچ توجه نکنی ؟
به خدا خسته شدم،به خداخسته شدم
به خدا قلب من آزرده شده
چند سال است که من منتظرم
هر صدایی که ز در می آید همچو مرغی مجروح پابرهنه سوی در تاخته ام
بس که عکست به بغل بگرفتم رنگ از روی من و عکس چو ماهت رفته است
من و داداش رضا بر سر عکس تو دعوا داریم
او فقط عکس تو را دیده پدر با جمال تو سخن می گوید
مادرم از تو برایش گفته او فقط بوی پدر را ز لباست دارد
بس که پیراهن تو بوییده بس که در حال دعا رو به سجاده تو اشک فشان نالیده
طاقتش رفته دگر پای او سست شده دل او بشکسته
به خدا خسته شدیم،به خداخسته شديم
پدرم گر تو بیایی به خدا من ز تو هیچ تقاضا نکنم
لحظه ای از پیشت جای دیگر نروم هرچه دستور دهی من بلافاصله انجام دهم
همه دم بر رخ ماه و قدمت بوسه زنم
جان زهرا برگرد ، جان زهرا برگرد
دائما" می گویم : مادرم هرکه رفته است سفر برگشته پدر دوست من پدر همسایه پدران ديگر
پس چرا او سفرش طولانی است ؟ او کجا رفته مگر ؟
او که هرگز دل بی مهر نداشت.او که هر روز مرا می بوسید
او که می گفت برایش به خدا دوری از ما سخت است
پس چرا دیر نمود ؟
آری من می دانم که چرا غمگین است؛علت تاخیرش من فقط می دانم
آخر آن موقع ها حرف قرآن و خدا و دين بود
کربلا بود و هزاران عاشق
همه مسئولین چون رجایی و بهشتی بودند
حرف یکرنگی بود. ظاهر و باطن افراد ز هم فرق نداشت
همه خواهرها زیر چادر بودند. صحبت از تقوی بود همه جا زیبا بود
پارک هم بوی شهادت می داد جای رقص و آواز همه جا صوت دعا می آمد
کوچه ها راست و مردم همه راست،همگی رو به خدا همه خط ها روشن خوب و خوانا بودند
حرف از ایمان بود حرف از تقوی بود
اما امروز پدر
درد دل بسیار است
همه آنچه به من می گفتی رنگ دیگر دارد یا بسی کمرنگ است
من که می ترسم تنها به خیابان بروم مادرم می ترسد او به من می گوید در خیابان خطر است
بر سر بعضی ها چادری پیدا نیست مویشان بیرون است
همه عینک دارند به نظر می آید چشمشان معیوب است راهشان پیدا نیست
خط کج گشته هنر؛بی هنرها همگی خوب و هنرمند شدند
کج روی محبوب است
در مجالس و سخنرانی ها جای زیبای شهیدان خالی ست یا اگر هست از آن بوی ریا می آید
نامهای شهدا از روی اماکن همه برمی دارند
از دل غمزده ما همگی بی خبرند یا نه بهتر  گویم بر روی اشک یتیمان شهید جُنگ شادی دارند
سرقت مال عمومی هنر است

حرف از آزادی است
حرف از رابطه با امریکاست
آری من می دانم علت غصه و اندوه تو بابا این است
پدرم من اینبار می نویسم که اگر بازگشتن ز برایت سخت است ما بیاییم برت
تو فقط آدرست را بنویس در کجا منزل توست
مادرم می داند مادرم می داند
او به من می گوید پدرت پیش خداست در بهشتی زیبا با همه هم سفرانش آنجاست
خانه اش هم زیباست
حضرت خامنه ای هم می گفت: دخترم غصه نخور پدرت خندان است دوستت می دارد
تو اگر گریه کنی پدرت هم به خدا می گرید
همه شب لحظه خواب پدرت می آید صورتت می بوسد دست بر روی سرت می کشد او
من از آن لحظه دگر شاد و خوشحال شدم
از خدا می خواهم تا که جان در تنم است تا حیاتی باقیست رهبرم چون پدری بر سرم زنده بوود
چهره زیبایش چون جمال مه تو شاد و پرخنده بوود
من به تو قول دهم که دگر از این پس این همه اشک غم از ديده نریزم بابا
همچو مادر از فراق رویت نیمه شب نوحه و زاری نکنم
تو فقط ای پدرم از خدایت بطلب که من و مادر و این امت اسلامی ما
همگی چون تو پدر راه ما راه شهیدان باشد دائماٌ بر سر ما سایه رهبر و قرآن باشد
پدرم خندان باش
من به تو مفتخرم
من به تو مفتخرم



:: موضوعات مرتبط: نامه ي دختر شهيد محمدناصر ناصري به پدرش , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
پدر عزیزم...
دو شنبه 8 ارديبهشت 1393 ساعت 23:39 | بازدید : 238 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

پدر عزیزم،
همیشه ...
از آمدن «ن» بر سر کلمات می ترسیدم
«ن» بودن تو
«ن» ماندن تو

کاش این بار حداقل
دلِ واژه برایم می سوخت
و خبری می داد
از «ن» رفتن تو
پدر عزیزم،
تو در تمام زبانها ترجمه لبخند بودی و من امروز چه ناامید راه رفتم و تمام
شهر زیر پایم تمام شد اما تو هیچ کجا نبودی
پدر عزیزم،
می دانم...
بی تو هم می شود زندگی کرد
قدم زد،
چای خورد،
فیلم دید،
سفر رفت؛ ...
فقط
بی تو نمی شود
به خواب رفت!
پدر عزیزم،
همه می‌گویند
چه مهربان بود این مرد
اما هیچ کس نمی داند
که تمام زندگی من بود این مرد
و من می دانم که بعد از تو
تنهایی،
شاخه‌ی درختی می شود پشتِ پنجره‌اَم
که گاهی لباسِ برگ می‌پوشد
و گاهی لباسِ برف
اما...،
همیشه با من خواهد بود ....



:: موضوعات مرتبط: پدر عزیزم... , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
اسپند
دو شنبه 8 ارديبهشت 1393 ساعت 22:32 | بازدید : 290 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )
اسپندهای زیادی دود کردم اما......

چشم زخم این روزگار شورتر از این ها بود.....

 

که برایمان جدایی نوشت وحکم کرد...!!

 

e2794_384690a81f30b575f271.jpeg


:: موضوعات مرتبط: اسپند , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
حساسیت
دو شنبه 8 ارديبهشت 1393 ساعت 22:28 | بازدید : 263 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )
فکر کنم به بوی عطر تو حساسیت دارم


همین که در ذهنم می پیچد ،

از چشمم اشک می آید...


300.jpg


:: موضوعات مرتبط: حساسیت , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دروغ
چهار شنبه 21 اسفند 1392 ساعت 13:8 | بازدید : 278 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

 

از دروغ متنفرم

خواهشا راستش رو بهم بگین

حتی در بدترین شرایط

منم قول میدم همیشه راستش رو بگم

ممنون



:: موضوعات مرتبط: دروغ , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
گاهی برای رسیدن باید نرفت!
دو شنبه 19 اسفند 1392 ساعت 12:12 | بازدید : 246 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

هر از گاهی توقف در ایستگاه بین راه ، فرصت خوبیست
برای دیدن مسیر طی شده
و نگریستن به راهی که پیش روست .


گاهی برای رسیدن باید نرفت!

%D8%AF.png



:: موضوعات مرتبط: گاهی برای رسیدن باید نرفت! , , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مترسک!
دو شنبه 19 اسفند 1392 ساعت 12:7 | بازدید : 263 | نوشته ‌شده به دست mehdi.ma31 | ( نظرات )

j3r4ufs12oqmk42z7q.jpg

خیلی ها  مترسک را  دوست  ندارند ...!

چون  پرنده ها  را می ترساند ...

ولی من  خیلی دوستش دارم ...!

چون تنهایی را خوب درک می کند ...



:: موضوعات مرتبط: مترسک! , ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

تعداد صفحات : 37
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 37 صفحه بعد